روشنسازیclarification 1واژههای مصوب فرهنگستانهرگونه ارتباط و تعامل فروشنده و خریدار کالا یا خدمات برای ابهامزدایی و توضیح جزئیات کار
زلالسازیclarification 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن ناخالصیها و رسوبات از مایع جدا و درنتیجه مایع زلالتر میشود
زلالسازی آبمیوهjuice clarificationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند جداسازی ناخالصیها و رسوبات از آبمیوه
مادۀ زلالکنندهclarifying agentواژههای مصوب فرهنگستانمادهای که از آن در فرایند زلالسازی مواد استفاده میکنند متـ . زلالکننده clarificant
توضیحدیکشنری فارسی به انگلیسیclarification, comment, definition, demonstration, elaboration, elucidation, enunciation, explanation, exposition, illumination, illustration, interpretation, r