زاردلغتنامه دهخدازارد. [ رِ ] (اِخ ) (به معنی کثرت ) (سفر اعداد 21:12، سفر تثنیه 2:13). نهری است که از کوه عباریم خارج شده در بحیرةالموت بطرف جنوبی ارنون از اراضی موآب میریزد و
گزاردلغتنامه دهخداگزارد. [ گ ُ ] (مص مرخم ، اِمص ) گزاردن : که اسفندیار روئین تن اگر زخم تیز و گزارد سنان ایشان دید. (جهانگشای جوینی ). تیراندازانی که بزخم تیر، باز را از مقعر فل