زاهزیلغتنامه دهخدازاهزی . [ هَِ ] (اِ) ظاهراً تصحیفی است در زاهری (بوی خوش ). رجوع به برهان قاطع ذیل زاهری و زاهری در این لغت نامه شود.
زازیلغتنامه دهخدازازی . (اِخ ) یحیی بن خزیمه زاری است که سمعانی در انساب با دو «ز» ضبط کرده است . رجوع به تاج العروس و معجم البلدان و زاز و زاری شود.
زازیةلغتنامه دهخدازازیة. [ ی َ ] (ع اِ) زمین درشت . || پشته ٔ خرد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || پر مرغ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (المنجد). || اطراف پر. (اقرب الموارد)
زاهیلغتنامه دهخدازاهی .(ع ص ) اسم فاعل از زها یزهو، زهواً، روی و هر چیز زیبا و درخشان . (اقرب الموارد). زاهر. بهی . مقابل کدرو تیره . (القاموس العصری ، عربی - انگلیسی ). آنچه می
زاهیلغتنامه دهخدازاهی . (اِخ ) محمدبن اسحاق بن شیرویه ٔ زاهد منسوب به زاه نیشابور است . وی از ابوالعباس بن منصور و امثال او استماع حدیث کرد و در 17ربیعالاخر 338 هَ . ق . درگذشت