chequeدیکشنری انگلیسی به فارسیبررسی، چک، برات، حواله، چک بانک، بوته، مکی، بررسی کردن، مقابله کردن، جلوگیری کردن از، ممانعت کردن، رسیدگی کردن، تطبیق کردن، نشان گذاردن، منع کردن
چک الکترونیکیelectronic chequeواژههای مصوب فرهنگستانانتقال وجه بهصورت الکترونیکی ازطریق برداشت مستقیم پول از حساب الکترونیکی فرد متـ . ای ـ چک e-cheque