83 مدخل
مشخص شده است، مشخص کردن، توصیف کردن، منش نمایی کردن، متصف کردن
شخصیت پرداز
ریشه مشخصه یک ماتریس مربع
مشخصه، نوشتن، مجسم کردن
مشخصه
characteristically
characterize