زبزبلغتنامه دهخدازبزب . [ زَ زَ ] (ع اِ) جانوری است مانند گربه . (آنندراج ) (محیط المحیط) (ترجمه ٔ قاموس ) (عباب بنقل بستانی و دمیری ). جانوری است مانند گربه . (منتهی الارب ) جا
زبزبلغتنامه دهخدازبزب . [ زَ زَ ] (ع اِ) نوعی کشتی . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (محیط المحیط). قسمی از کشتیها است . (ترجمه ٔ قاموس ) (تاج العروس ) : هر کجا جنگ ساخ
زبزبفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (زیستشناسی) جانوری وحشی و گوشتخوار شبیه گربه.۲. نوعی کشتی بادی.
زبزبةلغتنامه دهخدازبزبة. [ زَ زَ ب َ ] (ع مص ) خشم گرفتن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) . || از جنگ گریختن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ).