شبهکیستpseudocyst, adventitious cyst, false cystواژههای مصوب فرهنگستانحفرهای غیرعادی و متسّع که شبیه به کیست طبیعی است، ولی با روپوست پوشیده نشده است
کیست استخوانیbone cystواژههای مصوب فرهنگستانحفرهای خالی یا حاوی مایع که در درون استخوان به وجود آمده است
seizedدیکشنری انگلیسی به فارسیکشف و ضبط، ضبط کردن، تصاحب کردن، غصب کردن، مصادره کردن، بتصرف آوردن، قاپیدن، توقیف کردن، دچار حمله شدن، درک کردن، مبتلا کردن