سازشفرهنگ مترادف و متضادآشتی، اصلاح، توافق، سازگاری، سلوک، صلح، موالفت، مدارا، مصالحه، موافقت، همدستی ≠ ناسازگاری، بدسلوکی
کژرفتاریلغتنامه دهخداکژرفتاری . [ ک َ رَ ] (حامص مرکب ) کج رفتاری . بدسلوکی . رفتار بد و ناشایست و ناراست . (ناظم الاطباء).