زیرهلغتنامه دهخدازیره .[ رَ / رِ ] (اِ) تخمی است معروف که به عربی کمون خوانند، بهترین آن زیره ٔ کرمانی است و گوشت بزان کرمان به از بلاد دیگر است که اغلب به زیره چرند. معجونی که
زیرهلغتنامه دهخدازیره . [ رَ / رِ ] (اِ) مقابل رویه . جزء زیرین کفش که از سوئی با کف و از سوئی با زمین مماس شود. وبه ندرت بمعنی آستر و بطانه نیز آرند. (یادداشت بخطمرحوم دهخدا).
جزیرهلغتنامه دهخداجزیره . [ ج َ رَ ] (اِخ ) که آنرا جزیره ٔ اقور و جزیره ٔ قور و اقلیم اقور نیز گویند، عرب به بین النهرین علیا اطلاق میکردند. مؤلف بلدان الخلافة الشرقیه آرد: اعر