castدیکشنری انگلیسی به فارسیقالب، گچ گیری، مهره ریزی، طاساندازی، انداختن، ریختن، در قالب قرار دادن، معین کردن، پخش کردن، افکندن، بشکل در اوردن، مطرود
castواژهنامه آزادگروه بازیگران در یک نمایش، فیلم، برنامه تلویزیونی و غیره هنرپیشگان انتخاب کردن هنرپیشه