خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
call girl پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
call girl
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
call girl
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فاحشه تلفنی، فاحشه، فاحشه تلفونی
-
واژههای مشابه
-
call-by
مجوز قرمزگذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مجوزی که علامتبان برای عبور از چراغ قرمز به راهبر میدهد
-
on call
گوشبهزنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] وضعیتی که شخص در محل کار خود حضور ندارد، اما موظف است ترتیبی دهد تا بهمحض نیاز بتوانند با او تماس بگیرند
-
calling
تماسگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] برقراری ارتباط با طرف یا هستار دیگر از طریق انواع رسانههای ارتباطی و اصولاً هرگونه اقدام، اعم از موفق و ناموفق، به برقراری ارتباط بین افراد و بین افزارهها یا بین افراد و افزارهها متـ . برخوانش
-
call-in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تماس بگیرید، تو خوانی، تو خواندنی
-
call at
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تماس بگیرید
-
calling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صدا زدن، فراخوانی، صدا، ندا، پیشه، پیشه و شغل، فراخواننده
-
call in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تماس بگیرید، تو خوانی، تو خواندنی
-
call on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تماس بگیرید، خدمت کسی رسیدن، سر زدن
-
call for
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تماس برای
-
calles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
calles
-
called
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به نام، فرا خوانده
-
calls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تماس می گیرد، صدا، دعوت، ندا، احضار، بانگ، فریاد، نامبری، طلب، صدا زدن، نامیدن، فرا خواندن، احضار کردن، ملقب کردن، خواستن، خواندن
-
calling-on route, call-on route, calling-on, call-on
مسیر فراخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مسیری که امکان حرکت قطار را در بخشی از خط که اشغال شناسایی شده است فراهم میکند