مقرة گذربانbushing insulatorواژههای مصوب فرهنگستانمقرهای که سیم یا سیمهای رسانا از درون آن میگذرد تا رسانا از محیط اطراف جدا شود متـ . گذربان bushing
آستینۀ سکانrudder bushingواژههای مصوب فرهنگستاناستوانهای فلزی و توخالی، معمولاً برنجی، که دورتادور خار لولای سکان قرار دارد
بوش سر کوچک دستهپیستونpiston pin bushing,small end bushing,connecting rod small end bushواژههای مصوب فرهنگستانبوشی که در محل اتصال سر کوچک دستهپیستون به انگشتی پیستون تعبیه میشود متـ . بوش سر کوچک شاتون، آستینۀ سر کوچک دستهپیستون، آستینۀ سر کوچک شاتون
مقرة گذربانbushing insulatorواژههای مصوب فرهنگستانمقرهای که سیم یا سیمهای رسانا از درون آن میگذرد تا رسانا از محیط اطراف جدا شود متـ . گذربان bushing