burrدیکشنری انگلیسی به فارسیخم شدن، تیغ، پوست زبرو خاردارمیوه، گره، بر امدگی، با مته سوراخ کردن، غلیظ تلفظ کردن
آسیای آجدارburr grinderواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آسیای قهوه که در آن دانههای قهوه در بین دو قطعۀ آجدار چرخان آسیا میشود