بورولغتنامه دهخدابورو. (اِ) قرنا [ کرنا ] و شیپور که هنگام صید و شکار می نوازند.(آنندراج ). بوق و شیپور شکارچیان . (ناظم الاطباء).- بوروزن ؛ نفیرچی و قرنانواز. (آنندراج ).|| لوله و مجرا. || مذنب . (ناظم الاطباء).
barrowدیکشنری انگلیسی به فارسیبارو، چرخ دستی، چرخ دوره گردها، کوه یخ، زنبه، قطعه عظیم یخ، پشته، توده، کوه، تپه، خاک کش، خنازیر، ماهور