boostدیکشنری انگلیسی به فارسیتقویت، ترقی، بالا بردن، ترقی دادن، زیاد کردن، بالا رفتن، جلو بردن، کمک کردن
تبدیل خیزشیboost transformationواژههای مصوب فرهنگستانیکی از تبدیلهای لورنتس بین دو دستگاه مختصات که در آن یک دستگاه نسبت به دیگری با سرعت ثابت V در حرکت است
تقویت پایاسیریcruising boostواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی در موتورهای پیستونی که در آن برای کارکرد پیوسته در پروازهای طولانی یا مصرف سوخت کمتر از سوخت رقیق استفاده میکنند
ازدیاددیکشنری فارسی به انگلیسیboost, multiplication, plethora, pressure, proliferation, rise, swell, swelling, up
تعالیدیکشنری فارسی به انگلیسیboost, elevation, excellence, hallowed, high, rise, sublime, sublimity, transcendence, uplift
زیاد کردندیکشنری فارسی به انگلیسیadd, augment, boost, enhance, enlarge, expand, heighten, increase, rev, up