تجهیزات سوارشboarding arrangementواژههای مصوب فرهنگستانکلیۀ وسایل از قبیل پلۀ راهنما و پلکان کشتی که برای سوار شدن به کشتی مورد نیاز است
سرعت سوارشboarding speedواژههای مصوب فرهنگستانسرعتی که شناور باید داشته باشد تا راهنما بتواند از روی راهنمابَر بهطور ایمن سوار آن شود
بادموجسواریwindsurfing, sailboardingواژههای مصوب فرهنگستانورزشی مرکب از موجسواری و بادبانیرانی که با استفاده از تختهبادبان انجام میشود
تختهبرفسُریsnowboardingواژههای مصوب فرهنگستانورزشی شبیه به برفسُری که در آن برای فرود آمدن از شیبهای برفی به جای یک جفت برفسُره تنها از یک تختهبرف استفاده میشود