boardedدیکشنری انگلیسی به فارسیسوار شده، سوار شدن، بکنار کشتی امدن، پانسیون شدن، خوراک دادن، تخته بندی کردن، تخته پوش کردن
گروه تفتیشboarding party, boarderواژههای مصوب فرهنگستانگروهی از نیروهای نظامی یا انتظامی که برای تصرف یا بازرسی، وارد شناور مشکوک میشوند