بزرگسازیblow up 1/ blowup 1, agrandissement (fr.), enlargement 1واژههای مصوب فرهنگستاندر تمامی هنرها، به دست آوردن نسخهای بزرگ از یک نسخۀ کوچک در مقیاس مشخص
روغن دَمپروردblown oilواژههای مصوب فرهنگستانروغنی گیاهی که با دمیدن هوا به آن در دمای زیاد به میزان دلخواه اکسید میشود
روغن کرچک دَمپروردblown castor oilواژههای مصوب فرهنگستانمحصولی بسیار گرانرو به رنگ قهوهای مایل به قرمز که از دمش هوا در روغن کرچک خام حاصل میشود
بالغدیکشنری فارسی به انگلیسیadolescent, adult, full-blown, full-grown, grown, grown-up, marriageable, mature, pubescent, ripe
کاملدیکشنری فارسی به انگلیسیfinished, accurate, absolute, all-out, arrant, clear, celestial, circumstantial, clean, complete, consummate, crashing, dead, diametrical, direct, downright, en