ذنابلغتنامه دهخداذناب . [ ذِ ] (اِخ ) نام وادئی متعلق به مرةبن عوف . || نام جایگاهی و ظاهراً در شام .
ذنابلغتنامه دهخداذناب . [ ذِ ] (ع اِ) رشته ای که بدان دم شتر را به تنگ آن بندند تا آن را جنبانیدن نتواند و راکب را آلوده نکند. || سپس و آخر هر چیزی . || سپس رو. || آب رو میان دو
ذنابةلغتنامه دهخداذنابة. [ذُ ب َ ] (ع اِ) سپس رو. || نوک کفش . || آبراهه در پستی . || نهری که از مرغزار بجانب دیگر رود. || پایان جوی . || پایان هر چیزی . || دنباله ٔ چیزی . || ذن
ذنابةلغتنامه دهخداذنابة. [ ذُ ب َ ] (اِخ ) جایگاهی است در بطایح میان واسط و بصرة. || موضعی است به یمن .
ذنابةلغتنامه دهخداذنابة.[ ذِ ب َ ] (ع اِ) آبراهه در پستی . راه گذر آب در نشیب . (مهذب الاسماء). || نهری که از مرغزار بجانب دیگر رود. || میانه ٔ راه یا عام است . || خویشی . قرابت