97 مدخل
کتک زدن، بجز، باستثناء
زنش
پخت داغ
لباس حمام
baaing، بع بع کردن، مثل گوسفند صدا کردن
متورم
babingtonito
beating, defeat, loss
bastings، کوک، تنبیه باشلاق، چرب گوشت، نخ کوک
bitingly, mordantly