75 مدخل
ماندگار، سربه سر کردن
پخت داغ
baaing، بع بع کردن، مثل گوسفند صدا کردن
بدبینی
پایه گذاری، بنیان نهادن، مبنا قراردادن، پایه زدن
babingtonito
banking
baking powder
baking soda, bicarbonate of soda, soda