شرمانیدنلغتنامه دهخداشرمانیدن . [ ش َ دَ ] (مص ) شرم کردن کنانیدن و شرم کردن فرمودن و سبب شرم کردن گشتن . (ناظم الاطباء). شرمنده کردن . (آنندراج ).
شرانیدنلغتنامه دهخداشرانیدن . [ ش ِ / ش ُ دَ ] (مص ) شریدن کنانیدن و فرمودن . (ناظم الاطباء). شران ساختن . رجوع به شران شود.
شمانیدنلغتنامه دهخداشمانیدن . [ ش َ دَ ] (مص ) آشفتن . اضطراب کردن . پریشان کردن . حیران کردن . آشفته کردن . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از انجمن آرا) (آنندراج ). || پریشان شدن . (
شمانیدنفرهنگ انتشارات معین(شَ دَ) (مص م .) 1 - به بانگ و غریو داشتن . 2 - رماندن . 3 - آشفته کردن . 4 - پریشان ساختن .