شرنقهواژهنامه آزادشَرْنَقَة: پيله ى كرم ابريشم. شرنقة: شفيره حشرات، جوانه، شکوفه، جنين، پيله، پيله کرم ابريشم.
شرنقةلغتنامه دهخداشرنقة. [ ش َن َ ق َ ] (ع مص ) بریدن و پاره کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
شرندهلغتنامه دهخداشرنده . [ ش ِ رِ دَ / دِ ] (ص ) در تداول عامه سخت لخت لخت و پاره پاره . (از یادداشت مؤلف ). به معنی ژولیده و پاره پاره و بدسرووضع و شلخته و بی بندوبار، تقریباً
آزمنددیکشنری فارسی به انگلیسیavaricious, avid, covetous, grasping, greedy, mercenary, money-grubber, pig, piggish, wolf