فرسایشattritionواژههای مصوب فرهنگستانکاهش اثربخشی یک نیروی نظامی بهعلت از دست دادن نیروی انسانی و تجهیزات یا افزارگان
میدان مین فرسایشیattrition minefieldواژههای مصوب فرهنگستاندر جنگ مین دریایی، میدانی که برای وارد کردن صدمه و خسارت به کشتیهای دشمن ایجاد میشود
نرخ فرسایشattrition rateواژههای مصوب فرهنگستانعاملی که به درصد بیان میشود و نشاندهندۀ میزان صدمات نفرات یا ادوات به دلایل مختلف در مدتزمان مشخص است
ساییدگیerosion 1واژههای مصوب فرهنگستانکوتاه شدن تدریجی صورت واژه براثر تغییرات آوایی متـ . فرسایش attrition, phonetic attrition