شسیفلغتنامه دهخداشسیف . [ ش َ ] (ع ص ) لاغرگشته و خشک گردیده . (ناظم الاطباء). || غوره ٔ خرمای پاره و خشک شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خاره ٔ کابوسک . (مهذب ا
پسمکش سیفونیbacksiphonage, backflow, backpressureواژههای مصوب فرهنگستانعمل جریان معکوس آب در شبکة آبرسانی در نتیجة فشار منفی در شبکه
مکش سیفونیsiphonageواژههای مصوب فرهنگستانعمل حرکت دادن مایع از سطح بالاتر به سطح پایینتر با استفاده از سیفون