خوردگی لانهمورچهایant nest corrosionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خوردگی موضعی شبیه به لانۀ مورچه که براثر کربوکسیلیکاسیدهای حاصل از آبکافت حلاّلهای آلی کلردار و روغنهای روانساز به وجود میآید
شدفلغتنامه دهخداشدف . [ ش َ دَ ] (ع اِ، اِمص ) کالبد. ج ، شدوف . (منتهی الارب ). شخص هرچیزی . (از اقرب الموارد). || کجی رخسار. || شادمانی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فی
شدفلغتنامه دهخداشدف . [ ش َ دِ ] (ع ص ) درازبالای بزرگ . (منتهی الارب ). || سبک و شتاب جهنده . (منتهی الارب ).
شدفةلغتنامه دهخداشدفة. [ ش َ ف َ ](ع اِ) تاریکی شب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || قسمت از هر شی ٔ. (از اقرب الموارد).
شدفاءلغتنامه دهخداشدفاء. [ ش َ ] (ع ص ) زن کج رخسار. (منتهی الارب ).مؤنث اشدف . (اقرب الموارد). || کمان کج فارسی . ج ، شُدُف . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).