شنزلغتنامه دهخداشنز. [ ش ُ ن ُ ] (اِ) سنز. سیاه دانه . (یادداشت مؤلف ) : غیرنان تنک و تخم شنز چیست دگرآنکه بر نسترن از غالیه خالی دارد.بسحاق .
شنزبلغتنامه دهخداشنزب . [ ش َ زَ ] (ع ص ) نیک سخت . (منتهی الارب ). صلب شدید. (اقرب الموارد). ج ، شنازب . (ناظم الاطباء).