شتانلغتنامه دهخداشتان . [ ش َ ] (اِخ ) نام کوهی است در مکه بین کَدا و کُدای و حضرت محمد (ص ) هنگام حج از راه کَداء وارد مکه گردید. (از معجم البلدان ).
شتانلغتنامه دهخداشتان . [ ش َت ْ تا ن َ ] (ع اسم فعل ) جداست . (دهار). اسم فعل به معنی بَعُدَ و مبنی است بر فتح و گاهی مکسور شود. (از اقرب الموارد). شتان بینهما (بضم نون بین بنا
شتانلغتنامه دهخداشتان . [ ش ُ ] (هزوارش ، اِ) به لغت زند و پازند به معنی سالها باشد که جمع سال است و به عربی سنین خوانند. (برهان ) (انجمن آرا) (از آنندراج ).
کشتانلغتنامه دهخداکشتان . [ ک ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد واقع در یکهزارگزی جنوب باختری اسفراین با 540تن سکنه . آب آن از رودخانه و محصول آن
وشتانلغتنامه دهخداوشتان . [ ] (اِخ ) دهی جزو دهستان قزقانچای بخش فیروزکوه شهرستان دماوند. کوهستانی و سردسیری است . سکنه ٔ آن 445 تن . آب آن از چشمه و رود قزقانچای و محصول آن غلات