تبادلگر گرمای هوابههواair-to-air heat exchangerواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای در سامانة خنکساز هواگرد که هوای داغ را پیش از ورود به اتاقک با استفاده از هوای بیرون خنک میکند
منطقة سوخترسانی هواییair-to-air refueling area, AARA, aerial refueling area, air refueling area, in-flight refueling area, IFRA, tanking areaواژههای مصوب فرهنگستانمنطقهای از فضای پرواز که در آن هواگردِ سوخترسان مجاز است به هواگرد دیگر، در حال پرواز، سوخترسانی کند
شهقلغتنامه دهخداشهق . [ ش َ ] (ع مص ) رسیدن چشم زخم بکسی : شهقت عین الناظر علی فلان شهقاً. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
شهقةلغتنامه دهخداشهقة. [ ش َ ق َ ] (ع مص ) نعره زدن . یقال : شهق شهقةً فمات . (منتهی الارب ). صیحه . (تاج المصادر بیهقی ). نعره . (یادداشت مؤلف ).
شهوقلغتنامه دهخداشهوق . [ ش ُ ] (ع اِ) بلندی . ارتفاع . (یادداشت مؤلف ). || بانگ خر [ در معنای شهیق ] . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به شهیق شود.