فرستۀ هواییairmail dispatch, dépêche-avion (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانفرستهای که با توجه به اولویت نوع مرسوله و نرخهای ویژهای که بهصورت اضافهنرخ هوایی به مرسولات آن تعلق میگیرد، با خطوط هواپیمایی مختلف از مبدأ فرسته به مقصد
شهقلغتنامه دهخداشهق . [ ش َ ] (ع مص ) رسیدن چشم زخم بکسی : شهقت عین الناظر علی فلان شهقاً. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
شهقةلغتنامه دهخداشهقة. [ ش َ ق َ ] (ع مص ) نعره زدن . یقال : شهق شهقةً فمات . (منتهی الارب ). صیحه . (تاج المصادر بیهقی ). نعره . (یادداشت مؤلف ).
شهوقلغتنامه دهخداشهوق . [ ش ُ ] (ع اِ) بلندی . ارتفاع . (یادداشت مؤلف ). || بانگ خر [ در معنای شهیق ] . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به شهیق شود.