شه شهلغتنامه دهخداشه شه . [ ش َه ْ ش َه ْ ] (اِ مرکب ) مخفف شاه شاه که در اصطلاح شطرنج آنرا کش گویند : گفت شه شه وآن شه کبر آورش یک به یک شطرنج برزد بر سرش .مولوی .
گوشه گوشهلغتنامه دهخداگوشه گوشه . [ ش َ / ش ِ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) دارای گوشه که محدود به زوایاو مثلثها است . || (ق مرکب ) از این گوشه به آن گوشه و از این طرف به آن طرف . (ناظم الاط
خوشه (بسته): خوشهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم بسته): خوشه، طره، دستۀ مو، دست، جزءترکیبی بسته، بقچه، عدل، لنگه، خرمن، امانت پستی، کیسه
بلوشهلغتنامه دهخدابلوشه . [ بْل ُ / ب ِ ل ُ ش ِ ] (اِخ ) گابریل ژوزف ادگار (1870 - 1937 م .)، مستشرق فرانسوی . وی زبانهای عربی و فارسی را در مدرسه ٔ السنه ٔ شرقی پاریس فراگرفت ،
دریافت کافیadequate intakeواژههای مصوب فرهنگستانمقدار متوسط دریافت مواد مغذیای که براساس شواهد یا آزمایشها مصرف آنها در طول روز توصیه میشود اختـ . دَرک AI 1
سلاح با هوش مصنوعیartificial intelligence-enhanced weaponواژههای مصوب فرهنگستانهر نوع سلاح نوینی که در آن، برای شناسایی و تحلیل و مقابله با تهدید، از قابلیت هوش مصنوعی استفاده کنند اختـ . سلاح هومصی AI-enhanced weapon