شاهسپرملغتنامه دهخداشاهسپرم . [ هَِپ َ رَ ] (اِ مرکب ) شاه اسپرم است که ضیمران باشد و آن را شاه سفرم نیز گویند. (برهان قاطع). شاه سپرغم است که ریحان باشد. (آنندراج ). همان شاهسپرغم
شاه سپرمفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده= شاهاسپرغم: ◻︎ بوستانافروز بنگر رسته با شاهسپرم / گر ندیدستی خط قوسُقزح بر آسمان (ازرقی: ۷۲).
شادسپرملغتنامه دهخداشادسپرم . [ دِ پ َ رَ ] (اِ مرکب ) نوعی ریحان که در بلاد عرب روید. (شعوری ). رجوع به شاسپرم ، شاه اسپرغم ، شاه اسفرهم ، شاهسپرم ، شاهسپرغم و شاهسپرهم شود.
شاسپرملغتنامه دهخداشاسپرم . [ پ َرَ ] (اِ مرکب ) یکی از انواع ریحان که او را اسپرغم گویند. (فرهنگ سروری ). بمعنی اسپرغم است که نوعی ازریحان باشد. (برهان ). مطلق ریحان . (شعوری ).