شاهندهلغتنامه دهخداشاهنده . [ هََ دَ / دِ ] (نف ) متقی و پرهیزکار و صالح و نیکوکردار باشد. (برهان قاطع). نکوکار. صالح . (شرفنامه ٔ منیری ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (فرهنگ سرور
شاهندهلغتنامه دهخداشاهنده . [ هََ دِ ] (اِخ ) لقب بهرام پسر هرمز یعنی نیکوکار زمان . ایالتش سه سال و سه ماه بود و قتل مانی نقاش در ایام فرمانفرمایی او روی داد. (حبیب السیر چ کتابخ