allowsدیکشنری انگلیسی به فارسیاجازه می دهد، اجازه دادن، پذیرفتن، رخصت دادن، پسندیدن، تصویب کردن، روا دانستن، اعطاء کردن، ترخیص کردن
شلمنصرلغتنامه دهخداشلمنصر. [ ش َ م َ ن َص ْ ص َ ] (اِخ ) اول . (1280 - 1250 ق .م .). از پادشاهان آشور وپادشاهی جنگجو بود و حدود کشور خود را وسعت بخشید واز سمت مشرق به فرات رسانید.
شلمنصرلغتنامه دهخداشلمنصر. [ ش َ م َ ن َص ْ ص َ ] (اِخ ) پنجم . (717-722 ق .م .) . پادشاه آشور و بابل بود. وی جانشین تیگلات پیلسر 3 گردید، شهر صور را محاصره کرد، ولی نتیجه ای نبرد
شلمنصرلغتنامه دهخداشلمنصر. [ ش َ م َ ن َص ْ ص َ ] (اِخ ) چهارم . (782-772 ق .م .) . پادشاه آشوربا بابل شمالی و دمشق جنگید. (فرهنگ فارسی معین ).
شلمنصرلغتنامه دهخداشلمنصر. [ ش َ م َ ن َص ْ ص َ ] (اِخ ) سوم . (858-824 ق .م .). پادشاه آشور مدتی با پادشاهان دمشق و اسرائیل جنگید. (فرهنگ فارسی معین ). پادشاه جنگجوی آشوری که با
بخشدیکشنری فارسی به انگلیسیallowance, bailiwick, catch, compartment, component, department, distribution, district, division, fraction, fragment, heading, item, leg, length, link, member,