affordingدیکشنری انگلیسی به فارسیaffording، دادن، حاصل کردن، تهیه کردن، موجب شدن، از عهده برامدن، استطاعت داشتن
affirmingدیکشنری انگلیسی به فارسیتایید، تصدیق کردن، شهادت دادن، بطور قطع گفتن، اظهار کردن، اثبات کردن، تصریح کردن
affordingدیکشنری انگلیسی به فارسیaffording، دادن، حاصل کردن، تهیه کردن، موجب شدن، از عهده برامدن، استطاعت داشتن