شبلغتنامه دهخداشب . [ ش َب ب ] (ع اِ) نوعی از زاج باشد و آن را زاج بلور خوانند و گویند که آن از کوه فروچکد و مانند یخ بفسرد و بهترین وی آن است که از جانب یمن آورند و گویند که
شبکدیکشنری عربی به فارسیدردام نهادن , گرفتارکردن , درشبکه نهادن , مثل توروپارچه پشته بندي سوراخ دارکردن