گوهرتلغتنامه دهخداگوهرت . [ گ ُ هَُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گابریک بخش جاسک شهرستان بندرعباس . واقع در 105هزارگزی خاور جاسک و 5هزارگزی جنوب راه مالرو جاسک به چاه بهار. جلگه و هوای آن گرمسیر و سکنه ٔ آن <span class="hl" dir=
احردلغتنامه دهخدااحرد. [ اَ رَ ] (ع ص ) بخیل . لئیم . || ستور که مبتلا به بیماری حَرَد باشد. (منتهی الارب ).
احرضلغتنامه دهخدااحرض . [ اَ رَ ] (ع ص ) تنگ چشم . || آنکه کرانه ٔ پلکهای چشم وی ریخته باشد. (منتهی الارب ). || (ن تف ) نعت تفضیلی از حرض .
پُفقندینهaerated confectioneryواژههای مصوب فرهنگستاننوعی فراوردۀ قنادی که در آن هوا بدون افزایش وزن فراورده، موجب افزایش حجم و نیز بهبود طعم و بافت آن میشود