شینلغتنامه دهخداشین . (اِخ ) دهی است از بخش قیدار شهرستان زنجان . سکنه ٔ آن 192 تن . آب از رودخانه ٔ محلی و چشمه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
شینلغتنامه دهخداشین . (ع اِ) حرفی از حروف معجمه هجا مهموسه . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). نام حرف سیزدهم از الفبای ابتثی و حرف بیست ویکم از الفبای ابجدی . (ناظم الاطباء). نام
شینلغتنامه دهخداشین . [ ش َ ] (ع مص ) عیب کردن کسی را. (دهار) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). معیوب کردن . (المصادر زوزنی ) (دهار). عیب نهادن
جوشینلغتنامه دهخداجوشین . [ ج ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر دارای 798 تن سکنه . آب آن از دو رشته چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زرا
چشینلغتنامه دهخداچشین . [ چ ِ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «قریه ای قدیم النسق از قرای ابهررود زنجان و از دهکده های مشهور سره بند میباشد که در میان کوه واقع شده و 68 خانوا
چشینلغتنامه دهخداچشین . [ چ ِ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان که در 6 هزارگزی جنوب خاوری همدان و 3هزارگزی تفریجان واقع است . کوهستانی و سردسیر اس
کشینلغتنامه دهخداکشین . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بم پشت بخش مرکزی شهرستان سراوان . واقع در 55هزارگزی جنوب خاوری سراوان در 28هزارگزی جنوب راه فرعی کوهک به سراوان . آب آن