شزرلغتنامه دهخداشزر. [ ش َ ] (ع اِمص ) شدت . سختی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || طحن شزراً؛ بسوی راست گردانید آسیا را. (منتهی الارب ) (آنندراج
شزرلغتنامه دهخداشزر. [ ش َ ] (ع مص ) به دنبال چشم نگریستن کسی را از غضب و یا از تکبر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نگریستن به گوشه ٔ چشم به خشم ی
شزرلغتنامه دهخداشزر. [ ش َ زَ ] (ع اِمص ) اعراض . || تکبر. || خشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
شزرةلغتنامه دهخداشزرة. [ ش ُ رَ ] (ع اِمص ) سرخی چشم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به شزر شود.
شزراءلغتنامه دهخداشزراء. [ ش َ ] (ع ص ) چشم سرخ که در نگاه کردن آن اعراض و تکبر باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). چشم سرخ مانند چشم شخص خشمناک و چشم شیر. (از اقرب ا