خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
acid پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
acid
/ˈasid/
دیکشنری
اسید
اسم
ink, substance, quintessence, heart, being, acid
جوهر
acid
حامض
malice, malignancy, wickedness, acid, maleficence
بدجنسی
acid
جوهر اسید
صفت
sour, tart, acid, vinegary, acerb, acetic
ترش
acetic, acid
سرکه مانند
acid
دارای خاصیت اسید
grumpy, moody, morose, sullen, petulant, acid
ترشرو
impatient, vile, bad, reprobate, orgiastic, acid
بد اخلاق
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
acid
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسید، جوهر، حامض، بدجنسی، جوهر اسید، ترش، سرکه مانند، دارای خاصیت اسید، ترشرو، بد اخلاق
-
واژههای مشابه
-
acetic acid
فرهنگ لغات علمی
استیک اسید
-
malonic acid
فرهنگ لغات علمی
مالونیک اسید
-
nucleic acid
فرهنگ لغات علمی
اسید نوکلئیک
-
hydrobromic acid
فرهنگ لغات علمی
اسید هیدروژن برمید
-
hydrochloric acid
فرهنگ لغات علمی
اسید هیدروژن کلرید
-
hydrofluoric acid
فرهنگ لغات علمی
هیدروفلوریک اسید
-
hydroiodic acid
فرهنگ لغات علمی
اسید هیدروژن یدید
-
lycopenic acid
فرهنگ لغات علمی
لیکوپنیک
-
urocanic acid
فرهنگ لغات علمی
یوروکانیک اسید
-
tetrachloroauric acid
فرهنگ لغات علمی
نمک طلا یا اسیدتتراکلوئوریک
-
acidity
اسیدینگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] میزان اسیدی بودن یک محلول
-
acidness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسیدیته
-
acidized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسیدی شده