شتابدهندهacceleratorواژههای مصوب فرهنگستانهر برنامهای که در طی دورة زمانی مشخص مجموعهای از کارآفرینان را گرد هم آورد تا، ضمن تأمین منافع مشترک آنها، عرضة محصولات به بازار سریعتر و آسانتر صورت گیرد
طیفسنجی جِرمی شتابدهندهaccelerator mass spectrometryواژههای مصوب فرهنگستانروشی که در آن ایزوتوپها را با استفاده از یک طیفسنج جِرمی دقیق ردیابی میکنند
طیفسنج جِرمی شتابدهندهaccelerator mass spectrometerواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی که ترکیبی از طیفسنج جِرمی و شتابدهنده است و برای ردیابی ایزوتوپهای کمیاب کاربرد دارد
شتابدهندۀ ذراتparticle acceleratorواژههای مصوب فرهنگستانابزاری برای شتاب دادن ذرات باردار و رساندن آنها به سرعت یا انرژی مورد نظر متـ . شتابدهنده accelerator