نابهروالی مشترکshared aberrancyواژههای مصوب فرهنگستانبیقاعدگی یا نابهنجاری ساختواژی یا دستوری مشترک میان زبانهای مرتبط یا بالقوهمرتبط متـ . سامانگریزی مشترک shared anomaly
گمراهدیکشنری فارسی به انگلیسیaberrant, afield, astray, depraved, deviant, errant, perverse, perverted