26 مدخل
پرورش دادن، کشت کردن، زراعت کردن، ترویج کردن، خیش زدن، خیش کشیدن
کشت, زراعت, ترویج, تهذیب, تربیت
بالغ بر، به اوج رسیدن، بحد اکثر ارتفاع رسیدن، بحد اعلی رسیدن
فرهنگی
فریبنده
کشتزارها، کشت، زراعت، ترویج، تهذیب، تربیت
انجام هرنوع عملیات بر روی خاک برای تسریع در رشد گیاهان
cultivation, education, scholarship
cultivation
cultivation, exercise, manipulation, practice
cultivation, culture, nurture, upbringing