canalدیکشنری انگلیسی به فارسیکانال، کاریز، مجرا، ترعه، ابراه، زه اب، مجراي فاضلاب، اب رو، ترعه زدن، حفرترعه کردن، ابراه ساختن
دوبۀ آبراهیcanal bargeواژههای مصوب فرهنگستانشناوری که برای قایقهایی که در رودخانهها و دریاچهها در رفتوآمد هستند خدمات اقامتی و تسهیلات خودپذیرا فراهم میکند
قالب مجراییcanal earmoldواژههای مصوب فرهنگستاننوعی قالب که برای ساخت آن فقط از بخش مجرای پیشقالب استفاده میشود و بخش حلزونی و صدفه (concha) برداشته میشود