لغتنامه دهخدا
گوه . (اِ) پس افکنده ٔ حیوانات . (بهار عجم ) (آنندراج ). پس افکنده ٔ آدمی و حیوان . (چراغ هدایت ). فضله ٔ حیوان . (فرهنگ شعوری ) (فرهنگ نظام ). فضله ٔ آدمی . (ناظم الاطباء). گُه . پلیدی آدمی و دیگر حیوان . براز. عذره . غائط. نجاست . مدفوع : آن ریش