گنجایش معادل سواریautomobile equivalent unit, AEUواژههای مصوب فرهنگستانمیزان گنجایش خودروبَر برای حمل وسایل نقلیه که با توجه به مساحت اشغالشده با خودروها در مقایسه با یک خودروِ استاندارد یا سواری محاسبه میشود
تیزکNajasواژههای مصوب فرهنگستانسردهای آبزی از تیزکیان با حدود 50 گونه که در سرتاسر جهان پراکنده هستند
گنجایشلغتنامه دهخداگنجایش . [ گ ُی ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از گنجیدن . قابلیت گنجیدن . وسعت گنجیدن . ظرفیت . وسع. وسعت . و رجوع به وسع شود. || قابلیت و استعداد. (ناظم الاطباء). شایستگی . رجوع به استعداد شود. || (اِ) جای و محل گنجیدن . || سود و نفع. (ناظم الاطباء).- گنجایش پذیر
نجازلغتنامه دهخدانجاز. [ ن َ ] (ع مص ) نجز. انجاز. (المنجد). روا کردن حاجت . قضای حاجت . رجوع به نجز شود.
نجاشلغتنامه دهخدانجاش . [ ن َج ْ جا ] (ع ص ) شکاری . صیاد. (ناظم الاطباء). صائد. (المنجد). ناجش . || که سواران و چهارپایان را راند. (از اقرب الموارد).
نجاشلغتنامه دهخدانجاش . [ ن ِ ] (ع اِ) دوالی است که در میان دو پوست کرده بدوزند. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). دوالی که درمیان دو چرم گذاشته آن را بدوزند. (ناظم الاطباء).
گنجایشلغتنامه دهخداگنجایش . [ گ ُی ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از گنجیدن . قابلیت گنجیدن . وسعت گنجیدن . ظرفیت . وسع. وسعت . و رجوع به وسع شود. || قابلیت و استعداد. (ناظم الاطباء). شایستگی . رجوع به استعداد شود. || (اِ) جای و محل گنجیدن . || سود و نفع. (ناظم الاطباء).- گنجایش پذیر
گنجایشلغتنامه دهخداگنجایش . [ گ ُی ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از گنجیدن . قابلیت گنجیدن . وسعت گنجیدن . ظرفیت . وسع. وسعت . و رجوع به وسع شود. || قابلیت و استعداد. (ناظم الاطباء). شایستگی . رجوع به استعداد شود. || (اِ) جای و محل گنجیدن . || سود و نفع. (ناظم الاطباء).- گنجایش پذیر
جدول کسری گنجایشoutage tableواژههای مصوب فرهنگستانجدولی حاوی مقادیر ازپیشتعیینشدة کسری گنجایش متناسب با ترازهای مختلف سطح سیال در مخزن