گلبوی بالالغتنامه دهخداگلبوی بالا. [ گ ُ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه واقع در 20هزارگزی شمال کدکن ، سر راه ارابه رو کدکن به تلخ بخش . هوای آن معتدل و دارای 414 تن سکنه است . آب آن از قنات و م
گلبویلغتنامه دهخداگلبوی . [ گ ُ ] (ص مرکب ) گلبو. آنکه بوی گل دهد : دِرع بش ، آتش جَبین ، گنبدسرین ، آهن کَتِف مشک دم ، عنبرنفس ، گلبوی خوی ، شمشادبوی . منوچهری .باد گلبوی سحر خوش میوزد خیز ای ندیم بس که خواهد رفت بر بالای خاک م
گلبوی پائینلغتنامه دهخداگلبوی پائین . [ گ ُ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه واقع در 21هزارگزی شمال کدکن ، سر راه ارابه رو کدکن به تلخ بخش . هوای آن معتدل و دارای 408 تن سکنه است . آب آن از قنات و
گلبویلغتنامه دهخداگلبوی . [ گ ُ ] (ص مرکب ) گلبو. آنکه بوی گل دهد : دِرع بش ، آتش جَبین ، گنبدسرین ، آهن کَتِف مشک دم ، عنبرنفس ، گلبوی خوی ، شمشادبوی . منوچهری .باد گلبوی سحر خوش میوزد خیز ای ندیم بس که خواهد رفت بر بالای خاک م
گلبولغتنامه دهخداگلبو. [ گ ُ] (ص مرکب ) آنکه چون گل بو دهد. خوشبو : بیاد روی گلبوی گل اندام همه شب خار دارم زیرپهلو.سعدی (بدایع).
نظاره گاهلغتنامه دهخدانظاره گاه . [ ن َظْ ظا رَ / رِ ] (اِ مرکب ) منظر. که بر آن نظر کنند. که آن را تماشا کنند. چشم انداز : جای نظاره گاه چشم ترازلف گلبوی و روی گلگون باد. مسعودسعد. || جائی که از آن نظر
گلبوی پائینلغتنامه دهخداگلبوی پائین . [ گ ُ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه واقع در 21هزارگزی شمال کدکن ، سر راه ارابه رو کدکن به تلخ بخش . هوای آن معتدل و دارای 408 تن سکنه است . آب آن از قنات و
گلبویلغتنامه دهخداگلبوی . [ گ ُ ] (ص مرکب ) گلبو. آنکه بوی گل دهد : دِرع بش ، آتش جَبین ، گنبدسرین ، آهن کَتِف مشک دم ، عنبرنفس ، گلبوی خوی ، شمشادبوی . منوچهری .باد گلبوی سحر خوش میوزد خیز ای ندیم بس که خواهد رفت بر بالای خاک م
گلبویلغتنامه دهخداگلبوی . [ گ ُ ] (ص مرکب ) گلبو. آنکه بوی گل دهد : دِرع بش ، آتش جَبین ، گنبدسرین ، آهن کَتِف مشک دم ، عنبرنفس ، گلبوی خوی ، شمشادبوی . منوچهری .باد گلبوی سحر خوش میوزد خیز ای ندیم بس که خواهد رفت بر بالای خاک م