گسستگیلغتنامه دهخداگسستگی . [ گ ُ س َس ْ ت َ / ت ِ ] (حامص ) شکاف . || رخنه . || شکستگی . || انقطاع .تفرق . || رهاشدگی . (ناظم الاطباء). || پراکندگی . (یادداشت بخط مؤلف ). || در
گسستگی زیستگاهhabitat fragmentationواژههای مصوب فرهنگستانتکهتکه شدن زیستگاهها که ناشی از فعالیتهای مدیریتی است که به تغییر منظر میانجامد
گسستنیلغتنامه دهخداگسستنی . [ گ ُ س َس ْ ت َ ] (ص لیاقت ) قابل گسستن .درخور قطع شدن و پاره گردیدن . رجوع به گسستن شود.