کمربندهای وان آلنVan Allen beltsواژههای مصوب فرهنگستاندو کمربند تابشی، دورتادور زمین، حاوی ذرات باردار به دامافتاده
سحابی نِی ـ آلنNey-Allen Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانچشمۀ گستردهای از گسیل فروسرخ که در سحابی جبار و در نزدیکی ذوزنقه واقع شده است
کمربند تابش وانآلِنVan Allen radiation beltواژههای مصوب فرهنگستانیکی از کمربندهای تابشی یونی قوی در فضای پیرامون زمین که از ذرات باردار انرژی بهدامافتاده در میدان زمینمغناطیسی تشکیل شده است
علنلغتنامه دهخداعلن . [ ع َ ل َ ] (از ع ،ص ، اِ) مأخوذ از عربی ، با تغییر حرکت لام از کسره به فتحه . آشکارا. ضد سرّ. (غیاث اللغات و آنندراج از صراح و شرح نصاب ). و رجوع به عَلِن شود : سیر جان هر کس نبیند جان من لیک سیر جسم باشد در علن .م
علنلغتنامه دهخداعلن . [ ع َ ل َ ] (ع مص ) پیدا گردانیدن . (از منتهی الارب ). پیدا و آشکار کردن . (ناظم الاطباء). || آشکار گردیدن .(منتهی الارب ). پدید آمدن و پخش شدن (خلاف نهان شدن ). (از اقرب الموارد). و رجوع به عَلانیة و عُلون شود.
گالنفرهنگ فارسی عمید۱. ظرفی پلاستیکی برای نگهداری مایعاتی چون آب و بنزین.۱. واحد اندازهگیری حجم مایعات.
گالنفرهنگ فارسی عمیدنوعی سنگ معدن سرب، دارای مقداری آهن، روی، نقره، و گاهی انتیمون و آرسنیک که رنگش خاکستری است و در امریکا، انگلستان، فرانسه، و اسپانیا یافت میشود.
گالنفرهنگ فارسی معین(لُ) [ فر. ] (اِ.) مقیاس وزن برای مایعات برابر با 4 لیتر (در کشورهای انگلیسی زبان ).
گالنفرهنگ فارسی عمید۱. ظرفی پلاستیکی برای نگهداری مایعاتی چون آب و بنزین.۱. واحد اندازهگیری حجم مایعات.
گالنفرهنگ فارسی عمیدنوعی سنگ معدن سرب، دارای مقداری آهن، روی، نقره، و گاهی انتیمون و آرسنیک که رنگش خاکستری است و در امریکا، انگلستان، فرانسه، و اسپانیا یافت میشود.
گالنفرهنگ فارسی معین(لُ) [ فر. ] (اِ.) مقیاس وزن برای مایعات برابر با 4 لیتر (در کشورهای انگلیسی زبان ).