کژکاری جنسیsexual dysfunctionواژههای مصوب فرهنگستانطیفی از اختلالات جنسی که در آنها در یک یا بیش از یک مرحله از مراحل مختلف پاسخ جنسی خللی وجود دارد
کژکاری نعوظیerectile dysfunction, male erectile disorderواژههای مصوب فرهنگستانکاستی یا نبود توانایی رسیدن به نعوظ
ککریلغتنامه دهخداککری . [ ] (اِ) دجاجی که به فارسی ماکیان نامند. (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به کک شود.
ککریلغتنامه دهخداککری . [ ک َ ] (اِخ ) نام شهری است در هندوستان . (برهان ) : پسر آن ملکی تو که به مردی بگشادز عدن تا جروان وز جروان تا ککری .فرخی (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).
ککریلغتنامه دهخداککری .[ ک َ ] (اِ) به هندی خیار بادرنگ و کالک را میگویند. (برهان ) (آنندراج ). قسمی خیار. (ناظم الاطباء). || به هندی قثاء است . (فهرست مخزن الادویه ).
کاکارولغتنامه دهخداکاکارو. [ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان یعقوب وند پاپی بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد که در 42هزارگزی شمال خاوری حسینیه و 40هزارگزی خاور شوسه ٔ خرم آباد به اندیمشک واقع است . زمینش از تپه و ماهور تشکیل می